به عنوان یک پسر جوان، پدر educated من را تشوی سفارش بیلبورد ق کرد تا یک شغل امن پیدا کنم. اما پدر rich من را تشویق کرد که داراییهایی را که دوست داشتم را شروع کنم " اگر آن را دوست نداشته باشید، از آن مراقبت نخواهید کرد، من فقط به این دلیل که عاشق ساختمانها و زمین هستم، املاک و مستغلات را جمعآوری میکنم. دوست دارم برای آنها خرید کنم، و من میتوانستم تمام روز آنها را نگاه کنم. وقتی مشکلات بوجود میآیند، مشکلات آنقدر بد نیستند که عشق من به املاک و مستغلات را تغییر میدهد. برای افرادی که از املاک و مستغلات نفرت دارند، نباید آن را بخرند. من همچنین سهام شرکتهای کوچک، به خصوص راهاندازی را دوست سفارش بیلبورد دارم، چون من یک کارآفرین هستم، نه یک شرکت بزرگ. من در سالهای اولیه خود در سازمانهای بزرگ مانند نفت استاندارد کالیفرنیا، نیروهای دریایی ایالاتمتحده و زیراکس کار کردم و از وقتم با آن سازمانها لذت بردم و خاطراتی را دوست داشتم، اما میدانم که من یک شرکت بزرگ نیستم. من از شروع شرکتهای نوپا خوشم میآید، نه اینکه آنها را اداره کنم. بنابراین خرید سهام من معمولاً از شرکتهای کوچک است. گاهی اوقات حتی شرکت را شروع میکنم و آن را عمومی میکنم. Fortunes در مسائل سهام جدید ساخته شدهاند و من عاشق این بازی هستم. بسیاری از مردم از شرکتهای کوچک میترسند و آنها را مخاطرهآمیز میخوانند. اما اگر دوست دارید چیزی را که شروع به سرمایهگذاری خودتان میشود دوست داشته باشید، این ریسک کاهش مییابد، آن را درک کنید، و کسبوکار را بشناسید. بازی را حفظ کنید. با شرکتهای کوچک، من شغل روز، اما شروع استراتژی سرمایهگذاری خارج از خرید داراییهای واقعی، سهام در سفارش بیلبورد یک سال است. از سوی دیگر، استراتژی املاک و مستغلات من شروع کوچک و کوچک است آن را به خاطر خواص بزرگتر حفظ کنید سفارش بیلبورد و بنابراین، تاخیر در پرداخت مالیات بر سود. این به آن اج سفارش بیلبورد ازه میدهد تا به طور چشمگیری افزایش یابد. معمولاً املاک و مستغلات را کمتر از هفت سال حفظ میکنم. سالها، حتی زمانی که من با نیروی دریایی و زیراکس بودم، کاری را که سفارش بیلبورد سفارش بیلبورد پدر rich توصیه کرده بودم انجام دادم. شغلم را نگه داشتم، اما هنوز به کسبوکار خودم فکر میکردم. من در ستون دارایی، معاملات املاک و سهام کوچک فعال بودم. پدر ثروتمند همیشه بر اهمیت داشتن سواد مالی تاکید میکند. من در درک مدیریت حسابداری و پول نقد بهتر بودم، بهتر است که سرمایهگذاری را تجزیه و تحلیل کنم و در نهایت شرکت خودم را بسازم. من هیچ کسی را تشویق نمیکنم که شرکتی را راهاندازی کند مگر اینکه واقعاً بخواهند. دانستن اینکه من سفارش بیلبورد در مورد اداره یک شرکت چه میدانم، نمیخواهم این کار را روی کسی انجام دهم. چند زمانی است که افراد نمیتوانند استخدام شوند و شروع یک شرکت به نظر بهترین راهحل به نظر برسد. اما احتمالات علیه موفقیت هستند: نه تا از ده شرکت در این پنج سال شکست میخورند. از آنهایی که در پنج سال اول زنده میمانند، نه تا از هر ده سال در نهایت آنها در نهایت شکست میخورند. پس اگر واقعاً میل دارید شرکت خودتان را داشته باشید، آن را توصیه میکنم. در سفارش بیلبورد غیر این صورت، کار روز خود را حفظ کنید و به کسبوکار خود توجه کنید. زمانی که به کسبوکار خود میگویم، میخواهم ستون دارایی خود را قوی نگه دارید و نگه دارید. زمانی که یک دلار به آن وارد میشود، هرگز سفارش بیلبورد اجازه نمیدهد که آن بیرون بیاید. بدین ترتیب: هنگامی که یک دلار وارد ستون دارایی شما میشود، آن به کارمند شما تبدیل میشود. بهترین چیز در مورد پول این است که ۲۴ ساعت در روز کار میکند و میتواند برای نسلها کار کند. کار روز خود را حفظ کنید، یک کارمند سخت کوش و سخت کوش باشید، اما ساختمان آن ستون دارایی را نگه دارید. همان طور که جریان نقدینگی شما رشد میکند، میتوانید به برخی از تجملات شرکت کنید. یک تمایز مهم این است که ثروتمندان آخرین بار تجملات را میخرن سفارش بیلبورد د، در حالی که طبقه فقیر و متوسط تمایل به خرید لوازم لوکس دارند. فقرا و طبقه متوسط اغلب اقلام لوکس مانند خانههای بزرگ، الماس، خز، جواهر، یا قایق میخرند به این دلیل که میخواهند ثروتمند به نظر برسند. این فرد به نظر ثروتمند نگاه میکند، اما در واقع آنها بیشتر مقروض میشوند. افراد ثروتمند طولانیمدت، بلند مدت، ستون دارایی خود را میسازند. در درآمد تولید شده از ستون دارایی، تجملات آنها را خریداری میکند. کودکان فقیر و متوسط با عرق، خون و ارث خود به خرید لوازم لوکس میپردازند. یک کالای لوکس واقعی یک پاداش برای سرمایهگذاری در و توسعه یک دارایی واقعی است. برای مثال، زمانی که همسرم کیم و من پول بیشتری از apartment داشتیم او بیرون سفارش بیلبورد سفارش بیلبورد رفت و مرسدس خود را خرید. هیچ کار اضافهای نبود یا ریسک نکرد، چون خانه آپارتمان ماشین را خرید. با این حال، او باید چهار سال صبر کند در حالی که سبد سرمایهگذاری املاک و مستغلات رشد کرد و شروع به تولید جریان نقدی اضافی برای پرداخت آن کرد. اما تجمل، مرسدس، یک پاداش واقعی بود، زیرا ثابت کرده بود که او میداند چگونه ستون دارایی خود را بزرگ کند. این ماشین در حال حاضر برای او خیلی بیشتر از یک ماشین زیبای دیگر است. به این معنی است که او از آخرین اطلاعات مالی او برای aff ord استفاده کرده بود. در عوض، اغلب افراد به طور آنی بیرون میروند و یک اتومبیل جدید یا یک کالای لوکس دیگر را به حساب میآورند. ممکن است شما احساس خستگی کنید و فقط یک اسباببازی جدید میخواهید. خریدن یک کال سفارش بیلبورد ای لوکس در اعتبار اغلب باعث میشود که یک فرد در نهایت این تجمل را به خاطر آورد، زیرا بدهی به یک مسئولیت مالی تبدیل میشود. بعد از اینکه زمان را گرفتید و در کسبوکار خود سرمایهگذاری کردید، حالا آماده اید که بزرگترین راز ثروتمندان را یاد بگیرید - رازی که راه ثروتمند را پیش از گروه قرار میدهد. سفارش بیلبورد فصل چهارم سفارش بیلبورد جدول ۴: تاریخ ما سفارش بیلبورد لیات و قدرت OFبابای ثروتمند من این بازی را خیلی هوشمندانه انجام داد سفارش بیلبورد سفارش بیلبورد و او این کار را با شرکتها کرد - بزرگترین راز این ثروت. به یاد دارم که در مدرسه داستان رابینهود و افراد مری نوشته شده بود. معلم من فکر میکرد داستان شگفت انگیزی از یک قهرمان رمانتیک است که از ثروتمندان محروم شده و به فقرا داده شدهاست. پدر ثروتمند من رابینهود به عنوان یک قهرمان ندیده بود. او رابین هود را یک چنگک صدا کرد. ممکن است رابینهود به مدت زیادی ناپدید شده باشد، اما پیروان او در آن زندگی میکنند. من اغلب میشنوم که مردم میگویند: "چرا ثروتمندان پول برای آن پول نمیدهند؟ " یا " این ثروتمندان باید بیشتر مالیات بپردازند و به فقرا بدهند. " این فیلم داستان رابینهود است، یا از ثروتمندان گرفته تا به فقرا برسد، که باعث بیشترین درد فقرا و طبقه متوسط شدهاست. دلیل طبقه متوسط این است که مالیاتهای سنگین به خاطر ایدهآل رابینهود است. واقعیت این است که ثروتمندان مالیات نمیگیرند. این طبقه متوسط است، به خصوص طبقه متوسط طبقه متوسط که پول فقرا را میپردازد. دوباره، برای درک کامل این که اوضاع چگونه اتفاق میافتد، باید به تاریخ مالیات نگاه کنیم. اگرچه پدر highly من متخصص تاریخ تحصیل بود، پدر ثروتمند من خودش را به عنوان یک متخصص در زمینه تاریخ مالیات طراحی کرد. پدر ثروتمند به مایک و من توضیح داد که در اصل، در انگلستان و آمریکا، هیچ مالیاتی وجود ندارد. گاهی اوقات، مالیاتهای موقت وضع میشد تا برای جنگها هزینه شود. پادشاه یا رئیسجمهور این کلمه را ادا خواهند کرد و از همه میخواهند که "وارد شوند" در بریتانیا برای the علیه ناپلئون از سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۱۶ و در آمریکا برای پرداخت هزینه جنگ داخلی از ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ وضع مالیات گرفته شد. در سال ۱۸۷۴ انگلستان مالیات بر درآمد مالیاتی شهروندان خود پرداخت. در سال ۱۹۱۳ در ایالاتمتحده با تصویب اصلاحیه ۱۶ قانون اساسی ایالاتمتحده، یک مالیات بر درآمد ثابت شد. در یک زمان، آمریکاییها ضد مالیات بودند. این مالیات بر چای بود که به حزب چای معروف در بندرگاه بوستون منجر شد، حادثهای که به آتش زدن جنگ انقلابی کمک کرد. در انگلستان و ایالاتمتحده حدود ۵۰ سال طول کشید تا ایده مالیات بر درآمد معمولی را به فروش برسانند. آنچه که این تاریخهای تاریخی آشکار نیستند این است که هر دو این مالیاتها در ابتدا تنها بر علیه ثروتمندان اعمال میشدند. این نکته بود که پدر ثروتمند به مایک و من احتیاج داشت تا درک کنند. او توضیح داد که ایده مالیات عمومی شدهاست و اکثریت آن را با گفتن فقرا و طبقه متوسط که مالیات صرفاً برای مجازات ثروتمندان ایجاد شدهاست، پذیرفتهاست. این است که چگونه تودههای مردم به این قانون رای دادند و براساس قانون اساسی قانونی شد. اگرچه قصد داشت ثروتمندان را مجازات کند، اما در واقع مجازات افرادی بود که به آن رای دادند، طبقه فقیر و متوسط. پدر غنی گفت: " زمانی که دولت طعم پول را چشید، اشتها فزونی گرفت. او کارمند دولت است و من یک سرمایهدار هستم. ما حقوق میگیریم و موفقیت ما در رفتار مقابل اندازهگیری میشود. پول خرج میکند و مردم را استخدام میکند. هرچه بیشتر خرج کند و افراد بیشتری استخدام کند، سازمان بزرگتر میشود. در دولت، یک سازمان بزرگ یک سازمان مورد احترام است. از سوی دیگر، در سازمان من، افراد کمتری که استخدام میکنم و کمتر پولی که خرج میکنم، بیشتر به سرمایه گذاران خود احترام میگذارم. به همین دلیل مردم دولت را دوست ندارم. اهداف مختلف متفاوتی نسبت به اکثر افراد تجاری دارند. با رشد دولت، برای حمایت از آن بیشتر و بیشتر به دلار مالیات نیاز است. " پدر educated صادقانه معتقد بود که دولت باید به مردم کمک کند. او جان اف را دوست داشت. کندی و به خصوص ایده سپاه صلح. او این ایده را آنقدر دوست داشت که هم او و هم مادرم برای سپاه صلح کار میکردند، داوطلبان آموزشی را برای رفتن به مالزی، Th ailand، و فیلیپین آموزش میداد. او همیشه به دنبال کمکهای مالی بیشتر و افزایش بودجه بود تا بتواند افراد بیشتری را استخدام کند، هم در کار خود با اداره آموزش و هم در سپاه صلح. از زمانی که در حدود ۱۰ سالم بود، از پدر ثروتمند خود میشنیدم که کارگران دولت گروهی از دزدان تنبل بودند، بابای بیچاره من می تونه بشنوه که
شهر و برگشتن به خانه پدری که یک رهبر برجسته دولتی بود. دانستن اینکه کدام پدر میتواند باور کند، آسان نبود. با این حال وقتی تاریخ مالیات را مطالعه میکنید، یک دیدگاه جالب پدیدار میشود. همانطور که گفتم، تصویب مالیات تنها به این دلیل امکان پذیر بود که تودههای مردم به نظریه "رابینهود" اقتصاد اعتقاد داشتند: از ثروتمندان گرفته و به افراد دیگر تسلیم شوند. مشکل این بود که اشتهای دولت برای پول به قدری شدید بود که به زودی باید مالیات بر طبقه متوسط اعمال میشد، و از آنجا چکه میکرد. با این حال، ثروتمندان یک فرصت را دیدند، زیرا آنها با همان مجموعه قوانین بازی نمیکنند. ثروتمندان درباره شرکتها میدانستند، که در روزهایی از کشتیهای بادبانی متداول شدند. این شرکت برای محدود کردن ریسک خود به داراییهای هر سفر، شرکت را به عنوان یک وسیله نقلیه ایجاد کردهاست. Th پول خود را در یک شرکت سرمایهگذاری میکنند تا بتوانند سفر خود را به پایان برسانند. این شرکت سپس گروهی را برای سفر به دنیای جدید استخدام خواهد کرد تا به دنبال گنج بگردد. اگر کشتی از دست برود، جاشو ان جان خود را از دست دادند، اما ضرر ثروتمندان فقط محدود به پولی بود که برای آن سفر خاص سرمایهگذاری کرده بودند. این نمودار دانش آموزان فقیر و میانی دارای منابع یکسان نیستند. این فرد میتواند در آنجا بنشیند و اجازه دهد که سوزنهای دولت به دست آنها وارد شود و اجازه دهد خون شروع شود. امروزه، من به طور مداوم از تعداد افرادی که مالیاتهای بیشتری میپردازند، یا کسری کمتری به دست میآورم، به این دلیل که آنها از دولت میترسند. من دوستانی دارم که کسبوکار خود را تعطیل کرده و نابود کردهاند، تنها برای اینکه معلوم شود این یک اشتباه در بخش دولت بودهاست. من همه این چیزها را میدانم. اما قیمت کار از ماه ژانویه تا ماه مه، بهای گزافی برای پرداخت این تهدید است. پدر بیچارهام هیچ وقت با من مبارزه نمیکرد. پدرم هم همینطور. او فقط بازی را باهوشتر کرد، و او این کار را از طریق شرکتها انجام داد - بزرگترین راز ثروتمندان.
ممکنه اون درسی که از پدر rich یاد گرفتم رو یادت باشه من پسر بچهای بودم که باید مینشست و منتظر بود تا او با من حرف بزند. نشستم و منتظر شدم تا به من برسد. او عمداً مرا نادیده میگرفت. او از من خواست که قدرت او را تشخیص دهم و آرزو کنم که یک روز این قدرت را داشته باشم. در طول تمام سالهایی که تحصیل میکردم و از او یاد میگرفتم، همیشه به من یادآوری میکرد که دانش قدرت است. و با پول مالیات زیادی داره... اون مرد مالیاتی همیشه بیشتر از این که اجازه بدهید. اولین درس داشتن پول برای شما، برخلاف کار کردن برای پول، تماماً در مورد قدرت است. اگر برای پول کار میکنید، این قدرت را به کارفرمای خود میدهید. اگر پول برای شما کار میکند، قدرت را حفظ کرده و آن را کنترل میکنید. وقتی این دانش از قدرت پول که برای ما کار میکرد را داشتیم، از ما خواست که از لحاظ مالی هوشمند باشیم و اجازه ندهیم هیچ کسی یا چیزی ما را به اطراف هل دهد. اگر نادان هستید به راحتی مورد زور و زور قرار میگیرید. اگه بدونی داری درباره چی حرف میزنی، یه شانس دیگه هم داری. به همین دلیل است که او پول زیادی برای حسابداران و حسابداران پرداخت میکند. پرداخت پول برای آنها ارزانتر از پرداخت پول به دولت بود. بهترین درسی که او به من داد این بود که: " باهوش باشید و به اندازه کافی تحت فشار قرار نخواهید گرفت. " پدرم همیشه مرا تشویق میکرد که کار خوبی با یک شرکت قوی انجام دهم. او درباره فضایل "کار کردن راه شما از نردبان شرکت" سخن گفت و گفت: " او درک نمیکرد که با اتکا به دریافت چک از یک کارفرمای شرکت، من یک گاو docile هستم که برای دوشیدن شیر آماده هستم. وقتی به پدر غنی خود از نصیحت پدرم گفتم، او فقط با دهان بسته خندید و گفت: "چرا خود نردبان را نداری؟ " تنها چیزی که گفت این بود." به عنوان یک پسر جوان، من نمیفهمم که پدر پولدار چه معنایی برای داشتن شرکت من دارد. این فکری بود که غیرممکن و ترسناک به نظر میرسید. اگر چه من از این ایده به هیجان امده بودم، بیتجربگی من به من اجازه نمیداد که این امکان را تصور کنم که بزرگترها روزی برای شرکتی کار میکنند که من صاحب آن هستم. به این نکته توجه کنید که اگر برای ثروتمندان من نباشد سفارش بیلبورد :: برچسبها: سفارش بیلبورد , :: بازدید از این مطلب : 188 مطالب مرتبط با این پست لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
|
|
آرشیو مطالب آخرین مطالب پیوند های روزانه مطالب تصادفی مطالب پربازدید چت باکس
تبادل لینک هوشمند پشتیبانی LoxBlog.Com
|